mashhadartexam

مهندس مسعود حَکمی Masoud Hakami

mashhadartexam

مهندس مسعود حَکمی Masoud Hakami

کنکور نزدیک است

 


دوستان عزیزم 

تجربه ى هفت ساله تدریس به من نشون داده حتى توی این هفته های پایانی میشه با یه برنامه ریزی صحیح و با یه همت عالی سرنوشتتونو تغییر بدین و نتیجه عالی دور از انتظار بگیرین

هنوزم وقت هست

گذشته رو فراموش کنین 

و شروع کنین

مطمئن باشین موفق میشین

پیانیستی که قبل از شلیک توپ نوروز درگذشت +عکس
 اول فروردین‌ماه سالروز درگذشت مرتضی‌ محجوبی است که شیوه‌ نت‌ نویسی‌اش در فهرست میراث معنوی ایران ثبت شده است.

محجوبی در خانواده‌ای متولد شد که همه‌ اعضای آن به موسیقی علاقه داشتند. در خانه‌ او پیانو بود و مادرش کمی با این ساز آشنا بود.

استعداد فطری و علاقه وی چنان بود که به‌تنهایی نواختن «پیش‌درآمد اصفهان» اثر درویش را روی پیانو آغاز کرد. برای پرورش استعدادش، محجوبی 6 ساله را نزد دو استاد بزرگ آن زمان فرستادند.

استادان او، سلطان حسین‌خان هنگ‌آفرین و محمود مفخم‌الممالک بودند. شیوه‌ تعلیم این دو استاد به روش قدما سینه به سینه و شفاهی بود.

محجوبی نزد مفخم‌الممالک شیوه‌های خاص نوازندگی پیانو (به مقتضای موسیقی ایرانی) را می‌آموخت و نزد هنگ‌آفرین معلومات ردیف خود را تکمیل می‌کرد.

در منابع مکتوب نوشته‌اند که مرتضی‌خان‌ استعداد و توانایی غیرعادی در نواختن پیانو داشت و استادانش از او نوازنده‌ای اعجوبه ساختند.

شهرت او به جایی رسید که در 10 سالگی همراه حاج‌خان، مفخم‌الممالک، شکر‌الله‌خان (استاد تار) و برادرش رضا در تالار سینمای فاروس لاله‌زار همراه با آواز عارف قزوینی کنسرتی را برگزار کرد.

کسانی که به روحیه‌ و زندگی عارف قزوین و بخصوص سختگیری و مشکل‌پسندی او وارد هستند، می‌دانند که پذیرش یک کودک به‌عنوان همراهی‌کننده‌ آواز در کنسرت عارف چقدر مهم بوده است.

مرتضی‌ محجوبی در 12 سالگی نوازنده‌ای شناخته‌شده بود که دوره‌ ردیف عالی را تمام کرده بود. او در 13 سالگی با استادانی مانند درویش‌خان، طاهرزاده،‌ حاج‌خان و اسماعیل‌زاده کنسرت می‌داد. در 20 سالگی ازدواج کرد و در سال 1307 برای پر کردن صفحه به بیروت، شام و حلب سفر کرد.

از این سفرهای متعدد حدود 100 صفحه پر شد که اکنون تعدادی از آن‌ها در دسترس است. بیشتر این صفحات همراه صدای ویلن ابوالحسن‌خان صبا، حسین‌خان یاحقی و طاطایی (نوازنده‌ مشهور آن دوران)، مرتضی نی‌داود، ارسلان درگاهی، عبدالحسین شهنازی و آقا رضاخان روانبخش است.

او با صدای هنرمندانی مانند جلال تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و بدیع‌زاده صفحه پر کرد که هنوز بعد از مدت‌ها که به گوش می‌رسند و تازگی خود را از دست نداده‌اند.

دو صفحه‌ تک‌نوازی مرتضی‌ محجوبی در «شور» و «افشاری» نیز باقی مانده که نمونه‌ بارز قدرت او در نوازندگی است.

در سال 1319 هنگام تأسیس اداره‌ی رادیو، به این سازمان وارد شد و تا آخر عمر در آنجا بود. مدتی سرپرست برنامه‌ موسیقی رادیو شد. از سال 1334 با شروع برنامه‌ «گل‌ها» به آن برنامه وارد شد و از ستون‌های اصلی برنامه بود. بیش از نیمی از نوارهای رادیو در آن سال‌ها، آثاری از پنجه‌ او را روی پیانو با خود دارند و یادگار هنرش به‌شمار می‌روند. تصنیف‌هایش نیز با ارکستر «گل‌ها» در همان سال‌ها اجرا شد که بعضی از آن‌ها هنوز نیز شهرت دارند.

وی به‌ جز پیانو همدم دیگری نداشت. او در هنگام تحویل سال 1344 و ساعاتی قبل از شلیک توپ نوروز، در تنهایی و فراموشی درگذشت.

خبر فوتش به‌ خاطر تحویل سال نو به‌مدت یک هفته مکتوم ماند و پیکرش پس از سیزدهم فروردین‌ماه در گورستان ظهیر‌الدوله به خاک سپرده شد.

می‌گویند این هنرمند از پیانو مانند سازهای سنتی تار، سه‌تار و سنتور استفاده می‌کرد و شخصیتی (کاراکتری) که پیانو هنگام نوازندگی او داشت، به اصل و ماهیت فرنگی‌اش هیچ شباهتی نداشت.

مثلا کوک پیانوی مرتضی‌ خان طبق پرده‌ها و فواصل خاص موسیقی ایرانی بود. ضرب‌شناسی، تسلط به اجرای قطعات و آوازها و نمایش ظرافت آن‌ها، از طریق مالش‌ها، تکیه‌ها و شیوه‌های فنی در کار او که خاص خودش بود، قدرت فنی فوق‌العاده کارهای او تا سال‌های 1330 در اوج بود.

همچنین خلاقیت در خلق پیش‌درآمد و چهارمضراب، شیوه‌ پیانونوازی او را از دیگر هنرمندان متمایز می‌کند.

مرتضی‌خان محجوبی نت نمی‌دانست، اما برای خود نتی اختراع کرده بود که بی‌شباهت به خط سیاق نبود.

خط سیاق علامت‌هایی است که در قدیم برای ثبت کردن وزن اجناس یا ارقام پول به‌کار می‌بردند. در این‌باره پرویز یاحقی گفته‌ است: «آهنگی در دستگاه شور ساخته بودم، به نام «ای امید دل من کجایی» که در گل‌های رنگارنگ ۱۷۲ پخش شد. هنگامی که به همه‌ اعضای ارکستر نت این تصنیف را برای اجرا دادم، مرتضی محجوبی از من خواست که آهنگ تصنیف را با ویلن بنوازم و او آن را با علائم ویژه‌ی خود پشت قوطی سیگار خود نوشت و عجب این بود که این آهنگ را همان مرتبه اول از همه‌ی اعضای ارکستر بهتر و درست‌تر نواخت.»

چند سال پیش، شیوه‌ نت‌نویسی این هنرمند به همت پویان آزاده به‌عنوان میراث معنوی به ثبت ملی رسید.

محمدرضا شجریان: تاوان پافشاری روی اصولم را دادم

یکی از نکاتی که استاد شجریان به آن اشاره کرده است، اصولی است که هرگز از آن کوتاه نیامده: «من در تمام سال هایی که آواز خواندم و در زمینه موسیقی فعالیت کردم، دیدگاه مخصوص به خودم را داشتم، در واقع همواره دغدغه‌هایی داشته‌ام که آنها را بازتاب داده‌ام، چه زمانی که می خواستم اثری را اجرا کنم و چه در گفته‌ها و اظهارنظرهایم. ببینید مسایلی وجود دارد که باید آنان را فراتر از «هنر» مورد بررسی قرار داد، آن چیزی که همیشه برایم اهمیت داشته، این بوده که با «مردم» صادق باشم و کار هنری‌ام هم در این سمت و سو قرار گیرد تا بتوانم اعتماد آنان را جلب کنم.

 کشور ما در مقاطع مختلف ـ از قبل از انقلاب گرفته تا بعد از آن ـ درگیر مسایل متفاوتی شده است و من سعی کرده‌ام در این اتفاقات صرف‌نظر از هر نوع مصلحت‌اندیشی و منفعت‌طلبی، جانب حق را بگیرم، چون فکر می‌کنم همیشه «حق» با مردم است. اصرارم روی این موضوع بوده که حالا در طولانی مدت برای من تبدیل به یک سرمایه معنوی و اجتماعی شده است.»

او گفته که هنر باید در خدمت انسانیت قرار گیرد و همیشه خواسته دغدغه‌های مردم ـ لااقل بخشی از آن ـ را در آثارش بازتاب دهد: «تنها مساله‌ای که برایم اهمیت داشته، همراهی با آنان بوده است.» و «البته که همراهی با مردم همیشه هزینه داشته است، اما من کاری را از روی مصلحت و منفعت انجام نمی دهم که منتظر فایده‌ای باشم. در بسیاری از مواقع هم با علم به اینکه این ماجرا می‌تواند برایم مشکلاتی را به وجود بیاورد، انجامش داده‌ام. هیچ وقت چه در کار هنری و چه در رفتارهای اجتماعی‌ام، «علتی» باعث نشده است تا کاری برخلاف آنچه دوست دارم و فکر می‌کنم رفتار درستی است ـ همراهی با مردم ـ انجام دهم. اگر بخواهم به شکل ساده‌ای این مساله را توضیح دهم، باید بگویم که همیشه دلم خواسته همانی باشم که خودم دوست دارم و از آن رضایت دارم. شاید می توانم بگویم خیلی وقت‌ها درباره خیلی مسایل «ریاضت» کشیده‌ام تا از اصولم کوتاه نیایم و به هر روی جامعه، متوجه این ماجرا شده است. به همین خاطر است که حالا به نظر می‌رسد به من «اعتماد» دارد. علت این ماجرا به خاطر همین واکنش‌ها و رفتارهای یاست که شاید خیلی‌های دیگر آن را انجام نمی‌دادند.»

او همچنین درباره محرومیتش از برگزاری کنسرت و فعالیت هنری طی سال‌های اخیر اظهار داشته است: «من از این مساله خوشحال نیستم، اما اینکه روی اصولم و آن چیزی که فکر می‌کردم، درست است، پافشاری کرده‌ام مساله‌ای نیست که حتی با این قیمت از آن ناراضی باشم، چون همان‌طور که گفتم، حالا می‌بینم همین ماجرا برای من تبدیل به یک سرمایه اجتماعی بزرگ شده است، هرچند تاوانش را هم داده‌ام.»

وی همچنین گفته رئیس‌جمهور و وزیر ارشاد مخالفت ممنوعیت او از کار هستند اما «گروه‌هایی هستند که با اسم‌های مطرح مشکل دارند. برای خودشان خبرگزاری و روزنامه و رسانه هم دارند. علت این که مشکل‌شان با من چیست را نمی‌دانم، همان‌طور که نمی‌دانم چرا تا این اندازه کینه‌توزانه رفتار می‌کنند. چیزی که در این میان مشخص است، اینکه این آدم‌ها نه من را از نزدیک دید‌ه‌اند و نه چیزی از هنر من می‌دانند. هیچ!‌ فقط کارشان این است که یک آدمی را نفی کنند این مایه تاسف است که کسانی با هنر هیچ سر آشتی‌ای ندارند اما راهی جز آشتی با هنر وجود ندارد.»

استاد شجریان در پاسخ به این پرسش که آیا امیدی به حل این مشکل دارد یا نه نیز گفته:‌«نمی‌دانم اما آدم‌ها ممکن است روزگاری متوجه این ماجرا بشوند که اشتباه کرده‌اند و از اشتباه خودشان برگردند. در این صورت است که امید می‌تواند وجود داشته باشد وگرنه کسی که فکر می‌کند دارد کاری را درست انجام می‌دهد، هیچ‌وقت رویه‌اش را عوض نمی‌کند. این امیدی که شما از آن حرف می‌زنید، بستگی به افرادی دارد که صاحب اختیار هستند و می‌توانند دستور دهند. به هر حال درست یا غلط بودن تصمیمات را همیشه تاریخ قضاوت خواهد کرد.»

رعایت مساله کپی‌رایت و مشکلاتی که تلویزیون برای شجریان و سایر هنرمندان در این زمینه ایجاد کرده است دیگر موضوعی‌است که در این گفت‌وگو مورد اشاره قرار گرفته است: «هیچ کس از رادیو و تلویزیون گرفته تا سایت‌ها و غیره حق ندارد، هنر را به نفع خودش مصادره کند. حقوق مولف و مصنف باید درست شود. ما سال‌هاست که داریم در این خصوص حرف می‌زنیم و درباره این مساله گلایه کرده‌ایم و شکایت، ما گفتیم و گفتیم، اما هیچ کس رعایت نمی‌کند، حتی قضاتی که باید در این خصوص تصمیمی بگیرند هم آگاهی‌ای در این باره ندارند. هنرمند که به تنهایی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، این دولت است که بایستی پیگیر قوانین مملکتی باشد. کپی‌رایت باید قانون جاری کشور باشد و به آن عمل شود و کسی که عدول می‌کند باید مجازات شود. در هیچ کجای دنیا با اثر هنری به این شکل برخورد نمی‌کنند. شما کدام رادیو و تلویزیون در جهان را می‌بینید که تمام شبانه روز آثار هنرمندانش را پخش کند و هیچ حقی برایشان قایل نباشد؟ اما اینجا قانون رعایت نمی‌شود و هر کسی مطابق با حال و هوای آن روزش تصمیم می‌گیرد و کاری می‌کند و تمام این کاسه‌ کوزه‌ها سر هنرمندان شکسته می‌شود.»

او همچنین گفته که تمام جبهه‌گیری‌ها علیه او از زمانی شروع شد که به پخش صدایش از تلویزیون معترض شد: «در رسانه‌های‌شان هر چه خواستند نوشتند. حتی رییس صدا و سیما هم حرف‌های زیادی زد، در حالی که اینها هیچ کدام نه سر پیاز هستند نه ته پیاز. متاسفانه این کینه‌توزی‌ها و این پیش‌داوری‌های غلط در کشور ما فراوان است و شما جایگاهی ندارید که شکایت کنید و قانون از شما دفاع کند.»

استاد شجریان گفته که یک بار پیرامون این قضیه، شکایت قضایی هم کرده است و دادگاه هم به نفع او رای داده اما باز هم به جایی نرسیده است: «ببینید مساله اینجاست که اختیارات قانونی گاهی نامشخص است و هر کسی می‌تواند هر تصمیمی که دلش می‌خواهد بگیرد. مثلا می‌گویند در این شهر نباید موسیقی اجرا شود؟ چرا؟ همان برنامه در شهر کناری اجرا شده است، مجوز شعر دارد، مجوز موسیقی دارد، تمام هنرمندانش بارها استعلام شده‌اند، اما نمی‌تواند در یک شهر اجرا شود.»

موسیقی زنان دیگر موضوعی است که استاد شجریان به آن اشاره کرده است: «یا می‌گویند نوازنده زن نباید روی صحنه باشد. صدای ساز که دیگر آواز زن نیست که محدودیت شرعی برایش قایل شد. چه مشکلی با زن دارید اصلا؟ صدای کمانچه یک مرد چه فرقی با کمانچه یک زن دارد؟ چرا نمی‌خواهید خانم‌ها را جدی بگیرید؟ باید بعضی چیزها مشخص شود. این که موسیقی در کشور ما حرام است یا حلال؟ اینکه زن حق کار موسیقی دارد یا ندارد؟ کار یک هنرمند همین است. سال‌ها درس خوانده است و سال‌ها وقت گذاشته تا در یک گروه ساز بزند، وقتی شما مانع اجرای او می‌شوید درآمدش از کجا باید باشد؟ از کجا باید زندگی‌اش را بگذارند؟ اصلا چه دلیل و منطقی پشت این ماجرا هست؟»

یک دوست عجیب در کنسرت چارتار!

کنسرت گروه «چارتار» در حالی شامگاه چهارم فروردین ماه در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار شد که کودکان کار نیز صدای موسیقی‌شان را به گوش حاضران در این اجرا رساندند.

کنسرت‌های نوروزی برج میلاد شب گذشته با اجرای گروه موسیقی چارتار کلید خورد و این در حالی بود که طبق وعده‌ی مدیرعامل برج، گروه موسیقی کوچه نوازان که اعضای آن را همان کودکان کار تشکیل می‌دادند، پیش از اعضای چارتار روی صحنه حاضر شدند و مخاطبان را غافلگیر کردند؛ البته در این باره توضیحی به حاضران در سالن ارائه نشده بود و این اجرا تا حدی باعث سردرگمی آن‌ها نیز شد.

اعضای کوچه‌نوازان موسیقی شادی برای مخاطبان کنسرت چارتار اجرا کردند و کنسرت کوچک آنها با تشویق‌ها و استقبال حاضران همراه بود؛ اجرایی که با ادوات کوبه‌ای و آکاردئون همراه بود.

این اجرای شاد و در عین حال ساده مقدمه‌ای برای حضور اعضای گروه چارتار بر روی صحنه بود. خواننده گروه در سخنان ابتدایی خود مطرح کرد: سالی را که با شما شروع کنیم، معلوم است که چگونه تمام خواهد شد.

او همچنین گفت: چارتار کنسرت امشبش را به استاد محمدرضا شجریان تقدیم خواهد کرد.

چارتاری‌ها قطعاتی از آلبوم‌های "باران تویی" و "جاده می‌رقصد" را برای این کنسرت انتخاب کرده بودند که با همخوانی مداوم حاضران همراه بود.

کوروش بابایی، نوازنده کمانچه نیز در این اجرا اعضای گروه را همراهی کرد و آرش مقدم (درامز)، اشکان آبرون (کیبورد) و کیان ایرجی (گیتار الکتریک) در این اجرا ساز زدند.

سروش صحت نیز به عنوان مهمان در این کنسرت حضور داشت و خواننده چارتار این هنرمند را یک دوست عزیز و عجیب خطاب کرد.

آرمان گرشاسبی، آرش فتحی، احسان حائری و آئین احمدی فر اعضای گروه چارتار هستند که از سال ٩٠ فعالیت خود را در زمینه موسیقی تلفیقی در این گروه آغاز کردند.

همه چیز راجع به هومس لبر homesleber



هومس لبر چیست!؟ homesleber


برای کسایی که مرتب سوال میپرسن عرض میکنم که واقعا نمیشه توضیحش داد.

یعنی در عین سادگی خیلی پیچیدست

یه جور درمان مشکلات روحی و احساسی که البته فقط برای ثروتمندانه. مربیان هومس لبر خیلی گرون هستن

توی ایران شاید به اندازه ی انگشتان یک دست متخصصش وجود نداشته باشه

من خودم چند باری یکیشونو دیدم

ولی  هرگز برام توضیح نداده روش کارشو

اما افرادی رو که بدترین شکستهای عاطفی رو خوردن و یا افرادی که در خطرناکترین شرایط روحی روانی هستن رو نجات میدن 

دوستان اگه کسی توانایی مالیشو دارن برن دنبال مربی هومس لبر

دستمزد متخصص هومس لبر واقعا گرونه و هرکسی توان پرداختشو نداره