دوستان عزیزم
تجربه ى هفت ساله تدریس به من نشون داده حتى توی این هفته های پایانی میشه با یه برنامه ریزی صحیح و با یه همت عالی سرنوشتتونو تغییر بدین و نتیجه عالی دور از انتظار بگیرین
هنوزم وقت هست
گذشته رو فراموش کنین
و شروع کنین
مطمئن باشین موفق میشین
محجوبی در خانوادهای متولد شد که همه اعضای آن به موسیقی علاقه داشتند. در خانه او پیانو بود و مادرش کمی با این ساز آشنا بود.
استعداد فطری و علاقه وی چنان بود که بهتنهایی نواختن «پیشدرآمد اصفهان» اثر درویش را روی پیانو آغاز کرد. برای پرورش استعدادش، محجوبی 6 ساله را نزد دو استاد بزرگ آن زمان فرستادند.
استادان او، سلطان حسینخان هنگآفرین و محمود مفخمالممالک بودند. شیوه تعلیم این دو استاد به روش قدما سینه به سینه و شفاهی بود.
محجوبی نزد مفخمالممالک شیوههای خاص نوازندگی پیانو (به مقتضای موسیقی ایرانی) را میآموخت و نزد هنگآفرین معلومات ردیف خود را تکمیل میکرد.
در منابع مکتوب نوشتهاند که مرتضیخان استعداد و توانایی غیرعادی در نواختن پیانو داشت و استادانش از او نوازندهای اعجوبه ساختند.
شهرت او به جایی رسید که در 10 سالگی همراه حاجخان، مفخمالممالک، شکراللهخان (استاد تار) و برادرش رضا در تالار سینمای فاروس لالهزار همراه با آواز عارف قزوینی کنسرتی را برگزار کرد.
کسانی که به روحیه و زندگی عارف قزوین و بخصوص سختگیری و مشکلپسندی او وارد هستند، میدانند که پذیرش یک کودک بهعنوان همراهیکننده آواز در کنسرت عارف چقدر مهم بوده است.
مرتضی محجوبی در 12 سالگی نوازندهای شناختهشده بود که دوره ردیف عالی را تمام کرده بود. او در 13 سالگی با استادانی مانند درویشخان، طاهرزاده، حاجخان و اسماعیلزاده کنسرت میداد. در 20 سالگی ازدواج کرد و در سال 1307 برای پر کردن صفحه به بیروت، شام و حلب سفر کرد.
از این سفرهای متعدد حدود 100 صفحه پر شد که اکنون تعدادی از آنها در دسترس است. بیشتر این صفحات همراه صدای ویلن ابوالحسنخان صبا، حسینخان یاحقی و طاطایی (نوازنده مشهور آن دوران)، مرتضی نیداود، ارسلان درگاهی، عبدالحسین شهنازی و آقا رضاخان روانبخش است.
او با صدای هنرمندانی مانند جلال تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و بدیعزاده صفحه پر کرد که هنوز بعد از مدتها که به گوش میرسند و تازگی خود را از دست ندادهاند.
دو صفحه تکنوازی مرتضی محجوبی در «شور» و «افشاری» نیز باقی مانده که نمونه بارز قدرت او در نوازندگی است.
در سال 1319 هنگام تأسیس ادارهی رادیو، به این سازمان وارد شد و تا آخر عمر در آنجا بود. مدتی سرپرست برنامه موسیقی رادیو شد. از سال 1334 با شروع برنامه «گلها» به آن برنامه وارد شد و از ستونهای اصلی برنامه بود. بیش از نیمی از نوارهای رادیو در آن سالها، آثاری از پنجه او را روی پیانو با خود دارند و یادگار هنرش بهشمار میروند. تصنیفهایش نیز با ارکستر «گلها» در همان سالها اجرا شد که بعضی از آنها هنوز نیز شهرت دارند.
وی به جز پیانو همدم دیگری نداشت. او در هنگام تحویل سال 1344 و ساعاتی قبل از شلیک توپ نوروز، در تنهایی و فراموشی درگذشت.
خبر فوتش به خاطر تحویل سال نو بهمدت یک هفته مکتوم ماند و پیکرش پس از سیزدهم فروردینماه در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
میگویند این هنرمند از پیانو مانند سازهای سنتی تار، سهتار و سنتور استفاده میکرد و شخصیتی (کاراکتری) که پیانو هنگام نوازندگی او داشت، به اصل و ماهیت فرنگیاش هیچ شباهتی نداشت.
مثلا کوک پیانوی مرتضی خان طبق پردهها و فواصل خاص موسیقی ایرانی بود. ضربشناسی، تسلط به اجرای قطعات و آوازها و نمایش ظرافت آنها، از طریق مالشها، تکیهها و شیوههای فنی در کار او که خاص خودش بود، قدرت فنی فوقالعاده کارهای او تا سالهای 1330 در اوج بود.
همچنین خلاقیت در خلق پیشدرآمد و چهارمضراب، شیوه پیانونوازی او را از دیگر هنرمندان متمایز میکند.
مرتضیخان محجوبی نت نمیدانست، اما برای خود نتی اختراع کرده بود که بیشباهت به خط سیاق نبود.
خط سیاق علامتهایی است که در قدیم برای ثبت کردن وزن اجناس یا ارقام پول بهکار میبردند. در اینباره پرویز یاحقی گفته است: «آهنگی در دستگاه شور ساخته بودم، به نام «ای امید دل من کجایی» که در گلهای رنگارنگ ۱۷۲ پخش شد. هنگامی که به همه اعضای ارکستر نت این تصنیف را برای اجرا دادم، مرتضی محجوبی از من خواست که آهنگ تصنیف را با ویلن بنوازم و او آن را با علائم ویژهی خود پشت قوطی سیگار خود نوشت و عجب این بود که این آهنگ را همان مرتبه اول از همهی اعضای ارکستر بهتر و درستتر نواخت.»
چند سال پیش، شیوه نتنویسی این هنرمند به همت پویان آزاده بهعنوان میراث معنوی به ثبت ملی رسید.
هومس لبر چیست!؟ homesleber
برای کسایی که مرتب سوال میپرسن عرض میکنم که واقعا نمیشه توضیحش داد.
یعنی در عین سادگی خیلی پیچیدست
یه جور درمان مشکلات روحی و احساسی که البته فقط برای ثروتمندانه. مربیان هومس لبر خیلی گرون هستن
توی ایران شاید به اندازه ی انگشتان یک دست متخصصش وجود نداشته باشه
من خودم چند باری یکیشونو دیدم
ولی هرگز برام توضیح نداده روش کارشو
اما افرادی رو که بدترین شکستهای عاطفی رو خوردن و یا افرادی که در خطرناکترین شرایط روحی روانی هستن رو نجات میدن
دوستان اگه کسی توانایی مالیشو دارن برن دنبال مربی هومس لبر
دستمزد متخصص هومس لبر واقعا گرونه و هرکسی توان پرداختشو نداره