mashhadartexam

مهندس مسعود حَکمی Masoud Hakami

mashhadartexam

مهندس مسعود حَکمی Masoud Hakami

کالیگرافی

کالیگرافی اصطلاحی غربی است که در توصیف هنر خوشنویسی به کار می‌رود.

از این رو این هنر در سراسر دنیا با این نام شناخته می‌شود. نقاشیخط، گونه‌ای متفاوت از کالیگرافی است و همچنین حروف‌نگاری (تایپو گرافی) هم مجزا از کالیگرافی شناخته می‌شوند.

oriental-page-2
در برخی آثار تایپوگرافی از تکنیک‌ها و یا ابزار کالیگرافی استفاده می‌شود.

اما کالیگرافی نوعی نقاشی است که در آن خطوط با یکدیگر برخورد دارند و در واقع نوعی کمپوزسیون خط است.

در کالیگرافی، هنرمند اشکالی بوجود می‌آورد که زیباست.

در ایران این نوع نقاشی به دوران قبل از صفویه باز می‌گردد، ولی در دوره قاجار از زمان میرزا غلامرضا امیرخانی خوشنویس که با خط نستعلیق سیاه مشق کرد، کالیگرافی شکل گرفت.

oriental-page-3

کالیگرافی عربی نوعی از هنرهای بصری است که از 28 خط عربی که از الفبای Aramaic Nabataean مشتق شده شکل گرفته است که به این ترتیب حسی از خلاقیت و الهام بخشی را به بیننده القا می‌کند.

با گذشت زمان، کالیگرافی عربی از شکل کلاسیک به مدرن تغییر پیدا کرد که این نه تنها یک تغییر موقفیت آمیز است، بلکه یک موفقیت در هنر خوشنویس جهان نیز به شمار می‌رود.

آثارخوشنویسی زیبایی و ظرافت خود را با دستان هنرمند استادان خوشنویس به دست آوردند و علی رغم تفاوت‌های موجود از نظر نژاد و فرهنگ، آنها را با افتخار به بقیه جهانیان نشان دادند.

اولین طرح کنگو گوما در استرالیا؛ ارتباط مرکز خلاقیت و میدان اجتماعی موجود


بندر دارلینگ معمار بین المللی کنگو کوما را برای طراحی یک مرکز اجتماعی و خلاقیت جدید برای شهر سیدنی انتخاب نموده است؛ این پروژه اولین اثر این معمار در استرالیا خواهد بود. این طرح با نام "دارلینگ اکسچنج" با ارتفاع 30 متر و نمایی چوبی با شش طبقه طراحی شده است. این پروژه فضایی برای یک هایپرمارکت، مرکز مراقبت از کودکان، فضاهای ساخت و برنامه های جانبی در سطح همکف و یک بار و رستوران در بام را ارائه می نماید.

کنگو کوما گفته است: "هدف ما برای رسیدن به معماری، ایجاد فضایی باز و ملموس برای جامعه بوده است و این هدف در هندسه به صورت فرمی دایره ای نمایان شده که ساختمان را از جهات متعدد قابل دسترسی و قابل تشخیص می کند."

"صفحه نمایش های چوبی به دور فضای خارجی کشیده شده و آن را پویا و هیجان انگیز کرده اند تا مرجعی تاریخی به بندر دارلینگ باشد. این بندر در اصل یک مکان مناسب برای فعالیت و کسب وکار و نقطه ای کانونی برای تبادلات تجاری است."

این پروژه به طور مستقیم با 2700 مترمربع فضای عمومی میدان دارلینگ مرتبط خواهد بود که توسط استودیو استرالیایی اسپکت طراحی شده است که به عنوان یک الحاقیه به آن محسوب می گردد. این دو پروژه بخشی از یک طرح 3.4 میلیارد دلاری با هدف تبدیل این منطقه به یک بخش اجتماعی پر جنب و جوش می باشند.

پس از کش و قوس‌های فراوان، سرانجام علی رهبری با انتشار نامه‌ای به صورت رسمی از رهبری ارکستر سمفونیک استعفا داد. او پس از استعفا نامه‌ای سرگشاده را در رسانه‌های منتشر کرد که در زمان کوتاهی، بنیاد رودکی نیز پاسخ آن را داد. در ادامه می توانید هر دو نامه را از «موسیقی پارس» بخوانید:

 

«هموطنان گرامی و هنردوست ایران، دوستان عزیزم و نوازندگان محترم ارکستر سمفونیک تهران

برای اینجانب، بعد از ۴۰ سال فعالیت هنری در کشورهای مختلف افتخار بزرگی بود تا در طول ۱۲ ماه دوباره در مملکت خودم در خدمت شما باشم. ۱۲ ماهی که ما همگی موفق شدیم با وجود مشکلات فراوان مانند اغلب کشور‌های پیشرفته دنیا برنامه‌ای سالانه چاپ کرده و آنرا عملی کنیم.

از نظر هنری ما روی صحنه به همه ثابت کردیم که در ایران هم امکان کار حرفه‌ای با کیفیت بالا وجود دارد و شما عزیزان آنرا با نظمی بی‌نظیر تحسین برانگیز به اجرا درآوردید ولی متاسفانه وابستگی ارکستر به بنیاد رودکی و گردانندگانش همواره مانعی برای ادامه کار و پیشرفت بود؛ بنیادی که مدیر عامل و همراهانش نه تنها کمترین تجربه‌ای در زمینه مدیریت ارکستر نداشتند بلکه با سوء مدیریت و در نتیجه بی‌نظمی و بی‌بندوباری‌های فراوان اداری روزانه با ایجاد مشکلات متعدد آرامش را از مجموعه ارکستر سمفونیک تهران سلب کردند و به غیر از ایجاد تشویش هیچ زمینه‌ای برای ایجاد بستری مناسب برای فعالیت هنری فراهم نکردند. و هنوز با گذشت ۱۲ ماه هیچ قدمی در مورد اداره یک ارکستر ۷۵ نفری برنداشته‌اند.

همین باعث شد که بنده که فقط برای مدیریت هنری دعوت شده بودم بیشتر وقتم صرف مبارزه برای گرفتن حق قانونی نوازندگان شد کما اینکه هر روز با دغدغه‌ای تازه به سراغ نوازندگان رفتم.

بالاخره بعد از ماه‌ها به این نتیجه رسیدم که ادامه همکاری حرفه‌ای من با این بنیاد غیرحرفه‌ای اصلا هیچ وجه امکان پذیر نیست و نمی‌توانم بی‌تدبیری و بی‌مسئولیتی‌های ماه‌های گذشته را تحمل کنم به همین دلیل هم ۲ ماه پیش با اعتراض مشکلات را به اطلاع عموم رساندم. این بنیاد می‌خواهد بنده فقط بعنوان رهبر میهمان کار بکنم که دیگر مزاحم اعمال غیر حرفه‌ای و غیر انسانیشان نشوم بنده هم قبول نکرده و نخواهم کرد. بنیاد رودکی از ماه‌ها شورایی درست کرده بنام شورای سیاستگذاری ارکستر سمفونیک با حضور:

۱. مدیرعامل آقای (…) نوازنده متوسط سه‌تار ولی بدون داشتن هیچگونه فرهنگ موسیقی کلاسیک و عدم سابقه در مدیریت ارکستر سمفونیک.

۲. مشاور هنری و گرداننده تمام برنامه‌های پشت پرده (…) نوازنده متوسط تنبور و کاملا نا‌آشنا و دور از فضای ارکستر سمفونیک. شخصی که در تلاش برای به انحصار درآوردن ارکستر سمفونیک تحت سلطه شرکت هنری خودش است.

۳. مشاور هنری و رابط اعظم در خانه موسیقی و شوراهای دیگر (…) خواننده متوسط آواز سنتی و دارای هیچگونه اطلاعاتی از ارکستر سمفونیک و موسیقی کلاسیک.

۴. دلال، مشاور هنری، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، استراتژی، دارای قدرت مطلق وتو و اختیار تام در تمام موارد و دارای داشتن حق گفتن حرف آخر به همه افراد. (…) که ایشان بطور کل دور از فضای موسیقی هستند.

حال شما دوستان در هر مقامی که هستید خودتان قضاوت کنید که چطور می‌شود در کنار این افراد واقعا بی‌ربط به موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک کارهای جهانی انجام داد. این افراد در ۶ ماه گذشته با بی‌سوادی و ندانم‌کاری و تصمیمات غیرحرفه‌ای تماما غلط و با سلب آرامش مدام فعالیت را برای ارکستر سمفونیک غیر ممکن ساختند. وجود این ۴ نفر تنها دلیل اینجانب برای استعفا هستند.

یکی از تلخ‌ترین روزهای کاری زندگی من امروز بود که خودم را ناچار دیدم کنسرت‌های اختتامیه فستیوال بین المللی بهاری شانگهای در چین و کنسرت افتتاحیه فستیوال بروکنر در اتریش را که از شخص بنده دعوت شده بود و همچنین دعوتنامه چندین سولیست و رهبر می‌ه‌مان ایرانی و خارجی را لغو کنم. امیدوارم روزی شرایط و زمینه مناسب بدون وجود چنین افراد ناکارآمد و کم سواد و به دور از شخصیت هنری برای حضور مجدد اینجانب و همکاری حرفه‌ای با ارکستر سمفونیک فراهم شود. با امید به روزهایی بهتر برای موسیقی ایران.

علی رهبری/ وین اتریش»

 

توضیحات بنیاد رودکی در مورد اظهارات علی رهبری:

خود کرده را تدبیر نیست!

در نامه ای که شب گذشته از طرف علی رهبری در رسانه ها انتشار یافت ایشان کناره گیری خود را از رهبری و مدیریت هنری ارکستر سمفونیک تهران اعلام کردند که مانند همیشه که البته دور از ذهن هم نبود،با ادبیات خاص خودشان و واژه هایی که بیشتر کف خیابانی است تا شایسته یک رهبر ارکستر در سطح جهانی! البته شروع نوشته ایشان با مهربانی بی سابقه و بدوراز عادت مرسوم! آغاز شده است.
جناب آقای رهبری
چرا پس از اینکه در حضور شما به شما اعلام شد که بنیاد رودکی تمایلی برای تمدید قرارداد با شما ندارد نپرسیدید چرا؟ البته کاملاً میدانستید ولی با فرار به جلو موضوع را استعفاء جلوه دادید البته شما بارها اعلام کرده اید که کسی در ایران یافت نمی شود که بتواند هم سطح شما باشد و یا ازشما چیزی بپرسد.
در اینجا ضروری است که جهت اطلاع و تنویر افکار عمومی برخلاف مظلوم نمایی های شما مواردی را مطرح نمائیم.
جناب علی رهبری
“کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی شده زکرده پشیمان به هم توانی بست”
تمایل شما برای گسستن بسیار قوی تر از پیوند زدن است شما نمی توانید با این شیوه چیزی را درست کنید ، شرط درست کردن همراهی و همدلی و قدرت جذب است که شما متاسفانه این توانایی را ندارید.
1-  شما سنگ نوازنده ها را به سینه نزنید چرا که وقتی 86 نفر نوازنده و به اصطلاح خودتان(بچه های خودمون) را با توهین و تهدید از ارکستر اخراج می کردید و به آنها برچسب لات و … می دادید و بعد در جلوی مردم در سخنراهای پس از اجرا گردن کج می کردید و با مهربانی! از مردم میخواستید شما را تشویق کنند و مدام تکرار می کردید (اینها بچه های خودمون) هستند (اینها ایرانی هستند) آن 86 نفر هم بچه های خودمون بودند و ایرانی هم بودند وشما به آنها توهین کردید و بین بچه های خودتون فرق گذاشتید آنها را تهدید به ممنوع الکاری کردید و … و صد البته کسی با بچه ها خودش این کار را نمی کند.
2- وقتی شما برای مدیریت هزینه های ارکستر پیشنهاد می دادید که نوازنده ها برای اجرای اضافه در شب حقوق بیشتری نمی گیرند و همان حقوق تمرین صبح محاسبه شود !!!! و وقتی ما مخالفت می کردیم ، شما می گفتید راضی کردن بچه ها با من!!! امروز مدافع حق بچه ها شده اید! فریب و دورویی تا چقدر؟
3- وقت به رسانه ها بر چسب آشغال نویس را می دهید ودر خلوت می گفتید آنها باید از ما حساب ببرند! ودر حضور شان از آنها عذر خواهی می کردید بیاد شعر حافظ می افتم
واعظان کین جلوه در محراب ومنبر می کنند
چون به خلوت می روند ان کار دیگر می کنند
4-  شما قول دادید در زمانی که با مشکل بودجه مواجه شدیم برنامه ها را اصلاح می کنید (یادتان که نرفته )اما در رفتاری عجیب وغیر اخلاقی زیر قول خود زدید وبه یکباره همه چیز را گسستید وشروع به توهین و افترا کردید.
5- شما در همه جا خود را رهبری در سطح جهانی معرفی می کنید که البته تائید یا رد آن در قضاوت تاریخی مشخص می شود، وبا هوشمندی می خواهید تمامی ایرادات خود را به واسطه کیقیت کار ارکسترکه مرهون تلاش بی نظیر نوازندگان است و البته رهبری شما بپوشانید که البته از نظر فرهنگ ایرانی شرط اول حسن خلق است و راستی ودرستی بعد چوب رهبری …
6- رفتارشما در فرهنگ ایران بسیار غریب است و بیگانه و معنای ایرانی بودن در آن بسیار کمرنگ ،بیخود خود را به این فرهنگ کهن وارزشمند وصل نکنید شما 40 سال در فرهنگ غرب بزرگ شدید ادعا می کندی که ایرانی هستید اما ایرانی با ادبیات کهن وغنی خود هیچ وقت مانند شما صحبت نمی کند.
در زبان شما هیچ اثری از بزرگواری ایرانی وگذشت وراستگویی نیست شما اگر ایرانی بودید به پند های سعدی وفردوسی ودیگر بزرگان قدری توجه می کردید. که شدیداً در مورد شما مصداق دارد:
درشتی زکس نشنود نرم گویی سخن تا توانی به آزرم گوی
رخ مرد را تیره دارد دروغ بلند یش هرگز نگیرد فروغ
چو با راستی باشی ومردمی نبینی بجز خوبی وخرمی
ستیزه به جایی رساند سخن که ویران کند خاندان کهن
کسی کوبود پاک ویزدان پرست نیازد به کردار بد هیچ دست
و نیز ،ندانسته در کار تندی مکن ، این آئین هنرمندی ایرانیان است که هزار سال پیش فردوسی بزرگ گفته است.

واما در مورد ادعای شما بر شناخت موسیقی کلاسیک وارکستر سمفونیک و….. مطمئن شدیم که شما پس از به ادعای خود ، چهل سال رهبری ومدیریت وتنفس در فضای موسیقی کلاسیک هیچ شناختی از موسیقی ندارید نه تنها ازنوع کلاسیک آن. شما تکنسین خوبی هستید ونتها را رهبری می کنید اما رفتار ومنش شما نشان می دهد شما نتوانسته اید مفاهیم شناختی ودرون موسیقی را بفهمید آن پلی فونی عظیم وهماهنگی غنی در موسیقی کلاسیک را نفهمیده اید و جاییپکه خطوط ملودی در تضاد باهم حرکت می کنند و در نهایت به انسجام می رسند موضوعی است که شکا اساساً درک نکرده اید و با حذف نگاه منتقد با این زبان صریح ، که هیچ کس در ایران شایستگی همنشینی با شما را ندارد آیا این فرهنگ موسیقی کلاسیک است که شما با آن آشنایید؟ نه شما پس از چهل سال متوجه راز این موسیقی نشدید ودر حقیقت شما یک مونوفون به تمام معنا هستید.
حال اتهام شما مبنی بر عدم شناخت موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک، نسبت به کسانی که نام برده اید بیشتر برازنده شما نیست؟
بیخود ادعای شناخت موسیقی را نکنید که موسیقی برای شما ابزاری برای امرار معاش بیش نیست رفتار شما نشان می دهد که شما هیچ هدف انسانی را در موسیقی دنبال نمی کنید رفتار وشخصیت شما نتوانسته در مواجهه 40 ساله با موسیقی مفاهیم عظیم آنرا درک کند وامروز کسانی را که هیچ ادعایی در مورد شناخت موسیقی ندارند متهم می کنید واین نشان از آگاهی نازل شما از مفهوم مدیریت دارد.
آنچه از شما می شنویم و بارها و بارها و بارها می شنویم افتخارات شما در مالاگاست آن هم از زبان خود شما! این خودپسندی کجا در فرهنگ ایرانی جای دارد فروتنی و تواضع در کجای رفتار و گفتار شما جای گرفته، تماماً درشتی و تحسین از خود. البته سند تمام حرف های شما خودتان هستید بعید می دانم این رفتار شما در ایران فقط مختص اینجا باشد!

 

7- شما به عنوان مدیر هنری در اجرای ارکستر سمفونیک تهران با رفتار خود به فرهنگ ایرانی توهین کردید شما در جایگاهای قرار گرفتید که شایستگی نگهداری آن را نداشتید . هر زمان که توانستید فروتنانه و با احترام به ایران و فرهنگ ایرانی بازگردید شاید امیدی به اصلاح باشد در ضمن با سخن پراکنی های شما، شما بزرگ نمی شوید بزرگی آدابی دارد و چه نیک باید گفت: “ستون بزرگی است آهستگی”

 

8- درباره مسائل مالی هم سخن گفتید و از حقوق نوازنده ها دفاع کردید که خود شما می دانید در جلسه آخر گفتگوی حضوری با شما بیشتر از حقوق خود صحبت کردید نه نوازندگان! و مطالبه بیش از آنچه دریافت کرده اید را داشتید (000/000/360/4 میلیارد ریال) بابت حق الزحمه و هتل و تشریفات فرودگاهی و بلیت رفت و برگشت و …
آن زمان که ادعایی بی اساس می کردید که حقوق مرا به نوازندگانی بدهید که مشکل دارند و حقوق نگرفته اند ما را تهدید می کردید که قبل از خروج از ایران تمام و کمال حقوق خود را دریافت کنید تا حدی که دوستان از حساب شخصی خود حقوق شما را دادند و شما به خوبی می دانستید!!!!
از موضوع صندلی هایی که بدون هماهنگی بنیاد رودکی خریداری کردید و گویا گفته بودید به ارکستر سمفونیک هدید کرده اید و بعد در عین ناباوری درخواست پرداخت آن را داشتید نیز بماند در کنار دیگر رفتارهای ناهمگون شما….
و نیز یادتان نرفته حتما که یک بار تشریفات فرودگاهی شما با مشکل مواجه شد زمین و زمان را زیر و رو کردید تا در صف مردمان عادی سفر نکنید و مبادا قدری تنه شما در کنار مردمان عادی قرار گیرد!!!
9- امید داشتیم تا شاید قدری عاقلانه بیاندیشید و به رفتار دوگانه خود اصلاحی داشته باشید اما کمند مهر را چنان گسستید که امیدی به وصل دوباره نیست.
جناب علی رهبری لطفاً ادعا نکنید که شما هنرمند ایرانی هستید زیرا ایرانیان در تواضع، فروتنی ، خردمندی وام دار حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی و هزاران بزرگ دیگرهستند البته میدانیم که این واژه ها برای شما کاملاً بی معناست ، بد نیست در این فرصت و فراغت قدری بیشتر تمرین بزرگی کنید.


صلابت و امید در تبریک نوروزی خسروی آواز ایران
نگاهی به همه بازتاب‌های ویدئوی تبریک سال نوی محمدرضا شجریان؛ در کنار اظهار نظرهای تازه
صلابت و امید در تبریک نوروزی خسروی آواز ایران
ویدئوی «محمدرضا شجریان» که ساعاتی بعد از تحویل سال 1395 در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد را تا به حال چند میلیون نفر دیده‌اند. لابد ابتدا ظاهر جدید آوازخوان محبوب‌شان را که دیده‌اند، نگران شده و با هراس منتظر دانلود شدن آن فیلم چنددقیقه‌ای و بعد که آن جملات امیدبخش را شنیده‌اند، نفسی به آسودگی کشیده و دل‌شان قرص شده و یک امیدِ دور در دل‌هایشان جوانه زده که یک بار دیگر، این فرصت را پیدا کنند تا شاهد اجرای برنامه‌ی زنده‌ای از خواننده‌ی محبوب‌شان در ایران باشند.
 
«محمدرضا شجریان» در آن ویدئو با لبخندی که بر لب داشت، از بیماری‌اش به عنوان دوستی پانزده‌ساله یاد کرد؛ از آرامشی که این روزها در خارج از کشور دارد گفت و از اینکه خیلی زود به ایران برمی‌گردد تا فعالیت‌های هنری‌اش را ادامه دهد. حالا میلیون‌ها نفر امیدوارند که این اتفاق هرچه زودتر و در همین سال جدید رخ دهد؛ آن عده‌ای هم که این آرزو را ندارند، خوب که با خودشان خلوت کنند و یاد یکی از نواهای شجریان بیفتند، یاد یکی از آن غروب‌هایی که با «ربنا»یش روزه‌هایشان را باز کردند، با بقیه همراه خواهند شد.
 
این ویدئو فقط دو دقیقه و دو ثانیه بود؛ اما همین دو دقیقه توانست روز اول نوروز -که معمولاً آدم‌ها خیلی هم خودشان را درگیر مسائل گوناگون نمی‌کنند- اغلب ایرانیان را به واکنش وادارد. جز این هم البته انتظاری نمی‌رفت.
 
به همین خاطر در این گزارش، تنها نگاهی اجمالی به بازتاب‌هایی داشته‌ایم که پس از انتشار آن ویدئو شکل گرفت.
 
 
* بهزاد فراهانی: گل سرسبد یک قرن آواز ایران 
«بهزاد فراهانی» -بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما- از منظری دیگر درباره‌ی او می‌گوید و مثل خیلی‌های دیگر از ممنوع‌الکاری «شجریان» ناراحت است: «باید با هر نوع فشاری مخالفت کرد، حتی اگر این فشار و تنگ‌نظری در اندیشه‌های خودمان باشد. برای همین است که هیج اعمال زوری در فرهنگ پسندیده نیست. چه این فشار درباره‌ی آقای شجریان باشد و چه درباره‌ی دختر من یا هر کس دیگری که فعالیت هنری می‌کند؛ البته آقای شجریان، گل سرسبد یک قرن آواز ایران است و من آرزو می‌کنم که او سرحال و سرزنده دوباره روی صحنه‌ی کشور خودش ظاهر شود و در این میان اگر گوشی برای شنیدن کلام‌ها و درخواست‌های ما باشد، این حرف‌ها را بشنود و هرچه سریع‌تر فرصت دوباره‌ای برای زندگی هنری آوازخوان نامدار فراهم آورد.»
 
 
* بهرام دبیری: صدای عاطفه و عشق و شعور یک ملت
«بهرام دبیری» -نقاش- درباره‌ی شجریان برای «موسیقی ما» نوشت:
 
«آن تطاول که کشید از غم هجران بلبل/ تا سراپرده‌ی گل نعره‌زنان خواهد شد»
 
هنرمندان ماندگار، انگشت‌شمارند. شهرت چیزی است؛ اما محبوبیت چیز دیگری. بسیارند کسانی که معروف‌اند و محبوب نیستند و در این میان، هنرمندانی که ارزش ملی پیدا می‌کنند، انگشت‌شمارترند. لابد زمانه است و پاسخ به ضرورت زمانه‌ای که این اعتبار را می‌سازد؛ شجریان از این گونه است. بیش از 40 سال مردم ایران، این صدای خوش را شنیده‌اند، با آن جرئت کرده‌اند، با آن گریسته‌اند، عاشق شده‌اند یا تنهایی خود را پر کرده‌اند. «شجریان» تنها یک صدا نیست. انتخاب اشعاری که او می‌خواند؛ نشانه‌ی درک ظریف و عمیق یک عاطفه‌ی فرهیخته از فرهنگ ایران است. او ضرورت زمانه را دریافته و اگر بزنگاهی تلخ، مردم را گزیده است؛ او آنجا حاضر بوده است به صراحت.
 
او شرف هنر و هنرمند را پاس داشته است. بزرگوار و بی‌نیاز؛ دلیر و ماندگار. او ستاره‌ای در آسمان آواز ایران است. صدای عاطفه و عشق و شعور یک ملت است. آن‌کس که مردم ایران را از این صدا محروم کرده، باید از شرم سر فرو اندازد. هرچند که مردم هرگز این تطاول را نخواهند بخشید. راستی چه کسی جرئت کرد یک ملت را از این آواز خوش محروم کند؟ همیشه گفته‌ام «سانسور» نه ظلمی به هنرمند که ظلمی نابخشودنی به ملت است و مگر روزهای انقلاب جز صدای شجریان و ساز لطفی و شعر ابتهاج، چه کسی مردم را دل می‌داد و باور؟ و مگر می‌ماند روزگاری بر دوام و به افتخار، جز آنکه هنرمندان آن روزگار به پاس داشته شده باشند به حرمت و بزرگی و آزادگی؟
 
در این آغاز سال نو، این ناسپاسی جز اندوهی بر قلب مردم ایران چه ثمر خواهد داشت؟ از دیروز با خودم زمزمه می‌کنم: خدایا «غم را که فرستاد؟ بلا را که خبر کرد؟» برایش همراه با همه‌ی مردم ایران آرزوی سلامتی دارم تا این بلبل خوش‌خوان در باغ آواز ایران دوباره بخواند.»
 
 
* شوالیه‌ی آواز و آرزوی سلامتی برای خسروی آواز 
شوالیه‌ی آواز ایران هم در گفت‌وگو با سایت «موسیقی ما» از علاقه‌اش به شجریان و صدایش می‌گوید و برای ایشان آرزوی سلامتی می‌کند.
 
 
* کیوان ساکت: شاد بودن و عمر دراز او، آرزوی هر ایرانی است 
«محمدرضا شجریان» نادره مردی است که به انواع هنر آشنا است. به رموز خطاطی، رموز ساخت ساز و علاوه بر آنها، یک تاریخ زنده از موسیقی معاصر ایران است و در این راه‌، سختی‌های بسیاری کشیده و با وجودی که بی‌مهری‌های بسیاری از طرف متولیان موسیقی دیده، هنوز عاشق مردمان‌اش است؛ همان مردمی که با صدای او اشک‌ها ریخته و پایکوبی‌ها کرده و با این صدا زندگی کرده‌اند. شاد بودن و عمر دراز او، آرزوی هر ایرانی است.»
 
 
* سهراب پورناظری: بی‌تو مباد جای تو... 
«سهراب پورناظری» هم که اثری را به همراه «محمدرضا شجریان» آماده‌ی انتشار دارد، در این باره تنها به گفتن این شعر بسنده می‌کند که: «شاه‌نشین چشم من، تکیه‌گهِ خیال توست/ جای دعاست ای صنم، بی‌تو مباد جای تو...»
 
 
* بزرگمهر حسین‌پور: بیایید دعا نکنیم!
«بزرگمهر حسین‌پور» -کارتونیست و نقاش- که دو طرح جلد ماندگار از استاد آواز ایران کشیده هم برای «موسیقی ما» یادداشتی نوشته و در آن آورده «بیایید دعا نکنیم!»:
 
«کشیدن صورت استاد، امسال حس عجیبی در درونم برپا کرده بود. من که بیش از 25 سال صدای ایشان را می‌گذاشتم و هنگام کار هوای اتاق را مست صدایش می‌کردم و دل به چهچهه‌های استاد می‌باختم، این بار اما همه‌چیز خود او شده بود. صدایش را گذاشتم، چهره‌اش را جلویم قرار دادم و مشغول کشیدن صورت‌شان شدم. همه دل و جان مست صورت و صدایش بود و ساعت‌ها در این خلسه مست بودم. کاشی ایرانی و گل و مرغ را در جانش قرار دادم و هر خطی که کشیدم، از دل ناز خش‌دار صدایش بود. اما اول سال، در این شلوغستان مجازی مشغول عبور بودم که یک تصویر، مرا میخکوب کرد. دستانم را شل کرد و قلبم را تند. استاد کچل کرده بود. خودم سال‌ها کچل بودم. کچلی را دوست دارم و کچل‌ها را. اما این داستان فرق داشت. این را همان لحظه که میخکوب شدم فهمیدم. چرا زمانی که من چهره‌اش را عاشقانه کشیدم، این‌طور شد؟ انگشت شستم خشک بود.
 
نمی‌خواستم فیلم را پلِی کنم. راستش را بخواهید، هنوز هم فیلم را ندیده‌ام. راستش حتی دلم نمی‌خواهد برای سلامتی‌اش دعا کنم. آن‌قدر مردم بددعایی هستیم که برای هر که دعا کردیم، حالش بدتر شد. دلم می‌خواهد هیچ‌کار نکنم. اگر به غم است، سرسختانه‌ترین غم‌ها را دارد می‌کشد... اگر به صدا است که زیباترین صوت‌ها را خوانده... اگر به دعا است، او دلبرانه‌ترین دعا را فریاد زده! بیایید هیچ کاری نکنیم! خدا دردش را دیده، صوت‌اش را خودش به او داده و دعایش را به زیباترین حال شنیده. او از ما حواس‌اش بیشتر جمع است.»
 
 
* وزیر بهداشت: امیدواریم به زودی زود استاد را روی صحنه ببینیم
میان این همه اظهار نگرانی و سلامتی، اما پیامی که دکتر «حسن هاشمی» وزیر بهداشت در صفحه‌ی اینستاگرامش نوشت، از همه دلگرم‌کننده‌تر بود. او که زمان بستری شدن «شجریان» در بیمارستان کسری نیز از او عیادت کرده بود، شب گذشته نوشت: «امروز در تماس تلفنی با استاد شجریان ضمن تبریک سال نو، جویای احوال‌شان شدم. روحیه ایشان بسیار خوب و صدایشان مثل همیشه باصلابت، پُرتوان و سرحال بود. از اینکه خبر سلامتی‌شان را از خودشان می‌شنیدم، خوشحال شدم و لازم دیدم به دلیل دوستی دیرینه و ارادت به ایشان و با اطلاع دقیق از وضعیت سلامتی‌شان و ارتباط با خانواده استاد در طول دو سال گذشته، یاد آور شوم که ان‌شاءالله ایشان تا دو تا سه ماه آینده به کشور بازمی‌گردند و پزشکان متخصص ایشان اقدامات مورد نیاز را پی خواهند گرفت.
 
وظیفه خود می‌دانم به عنوان یک دوست، یک ایرانی و یک علاقه‌مند به آثار ایشان و نیز به دلیل مسئولیت‌ام در دولت، در خصوص هرگونه حمایت برای تسریع در درمان و بهبودی ایشان از هیچ کوششی مضایقه نکنم. بحمدالله همان‌طور که در پیام نوروزی استاد آواز ایران هم آمده بود، ایشان امیدوار و بانشاط، بهار امسال را نیز با شادابی و طراوت آغاز کرده‌اند. ما نیز همچون سایر دوستداران صدای ماندگار استاد شجریان، امیدواریم به زودی زود استاد را روی صحنه ببینیم و طنین این صدای ماندگار دل‌های بهاری ملت ما را طراوتی دوچندان ببخشد.»
 
 
* در فضای مجازی چه خبر است؟ 
سال 95 تا امروز، سال «شجریان» بوده است. این را می‌شود با یک گشت‌وگذار ساده در شبکه‌های مجازی -از فیس‌بوک گرفته تا توئیتر و تلگرام و دیگر شبکه‌ها مشاهده کرد.
 
«علیرضا افتخاری» در پیامی به این مناسبت نوشته است: «از صمیم قلب شفا و سلامتی حضرت‌عالی را از خداوند متعال خواستارم. تلاش و رنج و مشقت حضرت‌عالی در ارتقای فرهنگ این کشور از دیده‌ی ملت ایران علی‌الخصوص این بنده‌ی کمترین پوشیده نیست.»
 
«علی بوستان» -نوازنده و عضو گروه هم‌آوایان- نیز نوشته است: «شجریان که واژه‌ی «استاد» وزنش را از او وام می‌گیرد، یگانه یکه‌تاری است که نه یک ملت، بلکه یک فرهنگ مدیون اوست... تصویر او برای ما -نسلی که با او عاشق شدیم، با او گریستیم، با او باور کردیم و با او زیستیم- ستون ستبری است که نشیب و غبار روزگار را توان کوچک‌ترین گزندی بر او نیست...»
 
«حسین پرنیا» هم در اینستاگرام خود نوشته است: «استاد شجریان فقط یک خواننده‌ی تأثیرگذار در آواز موسیقی ایران نیست. بلکه گویاترین تاریخ موسیقی ایران شده‌اند و ارزش او به خاطر فرهنگ معاصر موسیقی است که به بودن موسیقی ایرانی هویت ملی و به هنرمند موسیقی ایران ارزش هنری، فکری بخشیده است.»
 
«پرویز پرستویی» نیز با انتشار عکسی همراه با استاد آوازخوان نوشته است: «یادمان باشد نوای «ربنا»ی استاد سال‌ها همدم لحظات ناب و روحانی ملت ایران بوده و حالا نوبت ماست که همه با هم برای سلامتی ایشان دست به دعا ببریم.»
 
«یغما گلرویی» نوشته است: «این مرد راوی دوران است. او رازهای مگو دارد. حلاج حنجره‌اش میل آوازهای مگو دارد. خیام در نفس‌اش خفته، حافظ به حافظه بنهفته. صدها ترنم طوفانی با سازهای مگو دارد.»
 
در ادامه‌ی این واکنش‌ها، «مهناز افشار» -بازیگر- هم در صفحه توئیتر خود نوشت: «سلامتی شما بی‌همتا، نیاز یک ایران است.»
 
«رضا صادقی» -خواننده‌ی پاپ- هم به این مسأله واکنش نشان داد و نوشت: «وقتی که به اصالت‌ات فکر می‌کنی، حس غرور داری و این حس غرور با خیلی از آدم‌ها چندبرابر میشه؛ ستون‌های تخت‌جمشید شکوه اصالت ما ایرانی‌ها رو به رخ جهان می‌کشه؛ اما حرف من الان از یک ستون تخت‌جمشیدی هست که شکوه صدای قلب اصیل مردمش بوده و هست. کسی که روزه‌های ما دلنشین‌تر می‌شد، وقتی با صداش می‌رفتیم به ضیافت افطار و با تصنیف‌هاش همراه بودیم تا ضیافت عاشقی. همه این جمله‌ها برای بزرگ‌مردی چون عالیجناب استاد محمدرضا شجریان اندک هستند و مگه می‌شه توصیف کرد صدای دریا رو. بیایم همه با هم یک‌دل و با صدای سبز مردمی دعاگوی سلامتی این ستون تخت‌جمشید فرهنگ ایران باشیم. عالیجناب: تمام ما و تمام ایران سراپا دعا خواهیم بود برای سلامتی و لبخند همیشگی شما.»
 
«ستاره اسکندری» هم نوشته است: «از دعاى شما عیدهایمان معنا پیدا مى‌کند هنوز... با شما حافظ و خیام و سعدى بیشتر و عمیق‌تر بر جان‌مان مى‌نشیند. با «ربنا»ى شما ماه رمضان را پیشواز مى‌رویم. با شما مى‌آموزیم که جهان را عاشق کنیم که تفنگ خشونت زمین بگذاریم. استاد مسلم آواز ایران‌زمین، به مهمان پانزده‌ساله‌تان بگویید برود... برود... برود.»
 
سید احمد خمینی فرزند سید حسن در پیام اینستاگرامی خود برای این موسیقیدان نامی کشور آرزوی سلامتی کرد. خمینی جوان نوشت: «خدایا نگه دارش از قهر و کین/ سیاووش آواز ایران‌زمین»

شرکت سونی سهم 50 درصدی مایکل جکسون را می ‌خرد !

 کمپانی سونی سهم ۵۰ درصدی دارایی مایکل جکسوندر «سونی/‌ای‌تی‌وی» را می‌خرد که به این ترتیب سونی کنترل کامل این کمپانی نشر موسیقی را در دست خواهد داشت.

سونی یادداشت تفاهمی امضا کرده تا برای ۵۰ درصد سهم دارایی مایکل جکسون در این کمپانی نشر موسیقی که ۲۱ سال پیش به عنوان تلاشی مشترک بین سونی و مایکل جکسون آغاز شد، مبلغ ۷۵۰ میلیون دلار پرداخت کند. روز سی‌و‌یکم ماه مارس یک تفاهم‌نامه قطعی امضا می‌شود و انتظار می‌رود قرارداد نهایی تا اواخر سال ۲۰۱۶ یا اوایل ۲۰۱۷ بسته شود.

با انعقاد این قرارداد، دارایی جکسون هنوز هم ۱۰ درصد کمپانی نشر موسیقی EMI خواهد بود و او همچنین Mijac Music را در اختیار خواهد داشت. Mijac کمپانی نشری است که صاحب ترانه‌های نوشته مایکل جکسون و همچنین ترانه‌های آهنگسازان دیگری است.

جان برانکا و جان مک‌کلین که گردانندگان دارایی‌های جکسون هستند، در بیانیه‌ای گفتند: این قرارداد به ما اجازه می‌دهد تا به تلاش‌هایمان در بیشینه ساختن ارزش دارایی‌های مایکل به نفع فرزندانش ادامه دهیم و همچنین دوراندیشی و نبوغ مایکل در سرمایه‌گذاری در نشر موسیقی را تصدیق می‌کند. سرمایه‌گذاری او در ای‌تی‌وی که در سال ۱۹۸۵ به مبلغ ۴۱.۵ میلیون دلار انجام شد، اساس این تلاش مشترک بود و همانطور که ارزش قراردادش نشان می‌دهد، یکی از هوشمندانه‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها در تاریخ موسیقی بود.

با استناد به منبعی آگاه، بخشی از پول دریافتی برای پایان پرداخت قرض ۵۰۰ میلیون دلاری چند سال پیش دارایی‌های جکسون صرف می‌شود و به این ترتیب باعث می‌شود قرضی باقی نمانده و دارایی او شامل پول نقد هم باشد. بعد از مالیات، کارمزد و خرج‌های دیگر، مبلغ باقی‌مانده به حسابی منتقل می‌شود تا به ذینفع‌های مایکل که سه فرزندش هستند، برسد.

برای سونی، این قرارداد چیزی را به پایان می‌برد که یک «سازه پیچیده مالکیتی» خوانده شده و به این ترتیب کنترل کامل کمپانی را برای سونی به ارمغان می‌آورد که باعث مستحکم‌شدن موقعیتش در بازار خواهد شد. علاوه بر سونی/ای‌تی‌وی، کمپانی سونی صاحب ۲۹ درصد کمپانی نشر موسیقی EMI نیز هست. مارتین باندیر که اخیرا قراردادی سه ساله امضا کرده، سرپرست کمپانی نشری است که بین دو کمپانی سونی/ای‌تی‌وی و EMI، بیش از ۱.۲ میلیارد دلار سود تولید می‌کند.

مایکل لینتون، مدیر عامل سونی انترتینمنت در بیانیه‌ای گفت: این قرارداد به سونی اجازه می‌دهد سریع‌تر خود را با تغییرات صنعت موسیقی وفق دهد و در عین حال رهبری بی‌همتا در موسیقی و خانه‌ای محترم برای هنرمندان و آهنگسازان باشد. همه ما در سونی مشتاق ادامه کار با اموال غیرمنقول مایکل جکسون هستیم تا میراث او را به شیوه‌های مختلف گسترش دهیم.