mashhadartexam

مهندس مسعود حَکمی Masoud Hakami

mashhadartexam

مهندس مسعود حَکمی Masoud Hakami

«رابیند رانات تاگور Rabidranath Tagor»

تاگور امروزه یک شاعر، نقاش و سراینده ای بزرگ است که قدرت تخیل و بیانش اعجاز آمیز است. وی یک شخصیت ملی و مبارزه جو است که به دلیل محبت و احترام به انسانیت در قلب همه مردم جهان جا دارد.
«رابیند رانات تاگور Rabidranath Tagor» شاعر، متفکر و نابغه ی هندی درششم ماه مه سال ۱۸۶۱ درشهر کلکته درخانواده مهاراجه ای که ثروتش از پارو بالا می رفت متولد گردید و درهفتم اوت ۱۹۴۱ در شهر کلکته در۸۰ سالگی درگذشت . درآغاز قرن نوزدهم مرد متفکری به نام «راجا را موهان روی » نهضت تازه ای در ادب و فلسفه بنیاد نهاد؛ نهضتی که عظمت آن را هیچ مرد متفکر اروپایی نمی تواند دریابد و همین نهضت بود که صد سال بعد توانست هندی آزاد ومستقل به وجود آورد. تاگور از پیروان شایسته این نهضت عظیم بود. او از محیط مدرسه و معلمین خصوصی تنها توانست قواعد علوم و زبان را فراگیرد و تفکرات تنهایی او وی را بر کرسی افتخار قرار داد، مادر وبرادر بزرگش نیز از استعداد فهم زبان و فلسفه ومنطق برخوردار بودند ومشوق او در دانش اندوزی بودند، و بحث های پرشور آنان پایه فهم عمیق وجهان بینی شگفت آوری شد که نام وی را جاودان ساخت . تاگور کار ادبی خود را درسال ۱۸۷۶ با سرودن اشعار «غنایی» آغاز کرد. وی در بیستم سپتامبر ۱۸۷۷میلادی برای تحصیل حقوق عازم لندن گردید اما حقوق هرگز نمی توانست روح نوجو و فیاض وی را قانع کند، از این رو پس از یک سال به زادگاه خویش بازگشت و در نهضت پر دامنه ای که در تمام زمینه های زیست ، اقتصاد ، سیاست و فرهنگ و فلسفه در این کشور و خصوصاً در ایالت بنگال به حد عصیان رسیده بود نقش حساسی به عهده گرفت و دومین اثر خود را که حاوی افکار مختلف او بود، در قالب ترانه هایی لطیف و پرشور منتشر کرد. دراین اشعار، زیبایی، عظمت و روح مبارزه جویی همه یک جا گرد آمده و نمایشگر عالی ترین عواطف بشری و تلاش مقدس انسان برای زیستن بود. آثار اولیه ی وی تقلیدی از شعرای بزرگ هندی بود که با مایه ای از فولکلور چاشنی خورده بود، لیکن درسال ۱۸۷۸ منظومه های «ترانه های آفتاب» و «سرودهای شبانه» که حاوی ایده های انسانی و بزرگی بودند انتشار یافت. انتشار آنها در سراسر هندوستان وی را به عنوان یک شاعر بزرگ معرفی کرد. او برای اندیشه های خود قالبی از رمانتیسمی داشت که از فرهنگ و دانش و سرودهای جاویدان و با عظمت هند باستانی آکنده بود. تاگور درسال ۱۸۸۴ طی یک ماجرای پرشور عاشقانه ازدواج کرد و در آرامش و تنهایی مطلق به تفکر و تحریر و سرودن ترانه های جاویدان و مطالعه برای ایجاد مکتب تربیتی نوین مبتنی بر سنن 
ادامه مطلب ...

جملاتی از اندی وارهول : نقاش و هنرمند آمریکایی


  • «به چیزهایی که در موردتان می‌نویسند توجه نداشته باشید. فقط آنها را وَجَب بگیرید.»
  • «همیشه گفته می‌شود که زمان چیزها را تغییر می‌دهد، اما در واقع این شما هستید که خودتان باید آنها را تغییر دهید.»
  • «زمانی که اولین تلویزیون‌‌ام را خریدم، دیگر خیلی به داشتن روابط صمیمانه و نزدیک اهمیت ندادم.»
  • «من هیچوقت مطالعه نمی‌کنم. من فقط تصاویر را نگاه می‌کنم.»
  • «فردی را در خیابان ملاقات کردم که گفت 'عالی نیست که قراره یه ستارهٔ سینما بشه رئیس جمهور؟'، و گفت که این مساله خیلی پاپ [مردم‌پسند] است و...(می‌خندد)...اگر اینطور به این مساله فکر کنید، عالیست، خیلی آمریکایی‌ست.»
  • «از نزدیک ۱۰، ۱۵ نفر نظرخواهی کردم. در نهایت یک خانمی که دوستم بود سئوال درست را پرسید، 'خوب، چی رو بیشتر از همه دوست داری؟' و آن وقت بود که شروع کردم به نقاشی کردن از پول.»
  • «پول درآوردن هنر است، کار کردن هنر است و کار و بار خوب بهترین هنر است.»

برنستاین بی نظیر

موسیقی داستان وست ساید (۱۹۵۷)، از برجسته‌ترین نمایش‌های موزیکال محبوب، ساختهٔ لئونارد برنستاین (۱۹۹۰ - ۱۹۱۸) است، موسیقیدانی که گستردگی و تنوع فعالیت‌های او حیرت‌انگیز و استثنائی است. او که از بزرگان فرهنگ سدهٔ بیستم به‌شمار می‌آید، از رهبران تراز اول ارکستر، پیانیست، آفرینندهٔ آثار ارکستری و آوازی، و نیز مؤلف و مدرسی بود که حضورش در برنامه‌های تلویزیونی، سبب گسترش آگاهی میلیون‌ها تن نسبت به موسیقی شد. برنستاین در شهر لارنس ماساچوست زاده شد، در دانشگاه هاروارد تحصیل را به پایان رساند و در انستیتو کرتیس (Curtis Institute) فیلادلفیا به فراگیری پیانو و رهبری ارکستر پرداخت در ۱۹۴۳ به سِمَت دستیاری رهبر ارکستر فیلارمونیک نیویورک منصوب شد. اندکی بعد، برونو والتر رهبر مهمان ارکستر فیلارمونیک نیویورک بیمار شد. و برنستاین بیست‌وپنج ساله به‌جای او و بدون هیچ تمرینی با ارکستر و فقط با چند ساعت مطالعهٔ پارتیتورها بر سکوی رهبری قرار گرفت. این کنسرت موفق که از رادیو در سراسر ایالات‌متحد پخش می‌شد، در صفحهٔ اول نیویورک تایمز به‌عنوان 'یک حادثهٔ هیجان‌انگیز در موسیقی' ستوده شد و سرآغاز فعالیت چشمگیر برنستاین در حرفهٔ موسیقی بود.
برنستاین می‌گوید: 'دلم گواهی می‌دهد که هر کاری بنویسم، در هر زمینه‌ای که باشد، در هر واقع به ‌نوعی موسیقی تئاتر است' . 
ادامه مطلب ...

یکی از شوخی‌های هیچکاک عملا به شهرتش لطمه زد

هیچکاک با یکی از عوامل صحنه شرط بست اگر شبی را در یک استودیو متروک و تاریک، در حالی که به یک دوربین بسته شده بگذراند، اندازه دستمزد یک هفته‌اش به او پول می‌دهد. آن مرد با کمال میل این شرط را پذیرفت و در پایان یک روز کاری خود هیچکاک به او دستبند زد و کلیدش را در جیب خود گذاشت، اما قبل از آنکه برود یک نوشیدنی به مرد داد تا به قول خودش سریع و عمیق بخوابد. مرد از هیچکاک تشکر کرد و نوشیدنی را خورد. بعد همه از آنجا رفتند و مرد تنها ماند. صبح روز بعد وقتی عوامل فیلم سر صحنه آمدند مرد بیچاره را در حالی دیدند که عصبانی بود و گریه می‌کرد. او از پا درآمده و تحقیرشده بود. هیچکاک شب قبل قوی‌ترین ملین موجود را در نوشیدنی ریخته بود. قربانی به شکلی اجتناب‌ناپذیر خود را کثیف کرده بود و اطرافش ....

زندگینامه آلفرد هیچکاک در دانشنامه رشد

نفر اول کنکور هنر 1393

نفر اول رشته هنر 93

  • رشته مورد نظر: سینمای دانشگاه هنر یا ادبیات نمایشی دانشگاه تهران
  •  فرزند اول خانواده، دارای یک خواهر کوچک‌تر


به خاطر کنکور منظم شدم 
سال کنکور از دفتر برنامه‌ریزی استفاده می‌کردم و یاد گرفتم که خیلی منظم باشم. حتی می‌خواهم این برنامه و نظم را در کل زندگی‌ام نیز داشته باشم. در زمان کنکور از ساعت 6 صبح شروع به درس خواندن می‌کردم و شب‌ها حدود ساعت 11 می‌خوابیدم. من همیشه درسخوان بودم. در واقع در سال‌های دبیرستان همیشه نمره‌هایم خیلی خوب بود اما چون می‌دانستم در رشته دیگری می‌خواهم کنکور بدهم خیلی منظم درس نمی‌خواندم اما سال کنکور خیلی برنامه منظمی داشتم.  
بیشتر دوست داشتم صبح خیلی زود شروع به درس خواندن کنم تا ساعت درسی‌ام زودتر تمام شود. همچنین از آنجایی که همیشه درسخوان بودم پدر و مادرم هیچ فشاری به من نمی‌آوردند و نمی‌گفتند برو درست را بخوان! من طی این مدت اصلا خسته نشدم چون از اول هدفم را مشخص کرده بودم و می‌خواستم رتبه یک کنکور را به‌دست بیاورم. همیشه از این هدف انرژی می‌گرفتم. علاوه بر این در سال کنکور سعی می‌کردم خیلی تعادل داشته باشم چون اگر تلاش همراه با تفریح نباشد، فرد کم می‌آورد برای همین سعی می‌کردم هر هفته به یکی از تفریحاتم بپردازم. 
عاشق شکلات هستم! 
اهل ورزش کردن نیستم و بیشتر دوست دارم فوتبال نگاه کنم. اوقات فراغتم را معمولا با کتاب خواندن یا تئاتر و سینما رفتن با دوستانم می‌گذرانم. یکی از کتاب‌های موردعلاقه‌ام «خداحافظ گاری‌کوپر» اثر «رومن گاری» است. فیلم مورد علاقه‌ام هم «اوگتسو، قصه ماه پریده‌رنگ» اثر «کنجی میزوگوشی» است.