تقسیمبندیهای هنر متنوع است؛ یکی از آنها در حالت کلی آثار هنری را به دو دستهٔ هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی تقسیم میکند:
هنرهای کاربردی: منظور از هنرهای مفید هنرهایی است که نخست کارکرد و سودمندی آنها اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بودهاست. مانند: طراحی خودرو، معماری، طراحی صنعتی.
هنرهای زیبا: منظور از هنرهای زیبا هنرهایی است که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شدهاند. به عبارتی «نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمدهاند». مانند: نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، رقص
واژه هنر امروزه در زبان فارسی در معنایی متفاوت از گذشته به کار میرود و بیشتر منظور از آن اشاره به نتیجه خلق انسانها در زمینه هنرهای زیبا است. معنای این واژه امروز معادلی برای واژه هنرهای زیبا در زبان انگلیسی است. به طور سنتی مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم میشوند:
موسیقی
هنرهای دستی: مجسمهسازی، شیشه گری، و
هنرهای ترسیمی: نقاشی، خطاطی، عکاسی و
ادبیات: شعر، داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر
معماری
رقص و حرکات نمایشی
هنرهای نمایشی: سینما، تئاتر و
نمونه دیگر تقسیمبندی هفت هنر به ترتیب زمان ایجاد یا توسعه عبارتند از
نقاشی
هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی، تندیسگری، عکاسی و چاپ)
معماری
ادبیات
موسیقی
تئاتر
سینما ادامه مطلب ...
سیما بیاتی از تربت حیدریه : رشته طراحی صنعتی دانشگاه هنر تهران
غزاله خداشناس از مشهد : رشته طراحی صنعتی دانشگاه هنر اصفهان
پرهام عبداللهی از مشهد : رشته موسیقی نوازندگی ساز جهانی دانشگاه هنر تهران
علی نجاریان از کاشمر : رشته گرافیک دانشگاه تهران
احمد رضا حداد از مشهد : رشته ارتباط تصویری دانشگاه تهران
شیرین منصوری از مشهد : رشته موسیقی نوازندگی ساز ایرانی دانشگاه تهران
مریم رستمی از مشهد : رشته سینما دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر تهران
منیژه قهرمانلو از بجنورد : رشته عکاسی دانشگاه تهران
موسیقی داستان وست ساید (۱۹۵۷)، از برجستهترین نمایشهای موزیکال محبوب، ساختهٔ لئونارد برنستاین (۱۹۹۰ - ۱۹۱۸) است، موسیقیدانی که گستردگی و تنوع فعالیتهای او حیرتانگیز و استثنائی است. او که از بزرگان فرهنگ سدهٔ بیستم بهشمار میآید، از رهبران تراز اول ارکستر، پیانیست، آفرینندهٔ آثار ارکستری و آوازی، و نیز مؤلف و مدرسی بود که حضورش در برنامههای تلویزیونی، سبب گسترش آگاهی میلیونها تن نسبت به موسیقی شد. برنستاین در شهر لارنس ماساچوست زاده شد، در دانشگاه هاروارد تحصیل را به پایان رساند و در انستیتو کرتیس (Curtis Institute) فیلادلفیا به فراگیری پیانو و رهبری ارکستر پرداخت در ۱۹۴۳ به سِمَت دستیاری رهبر ارکستر فیلارمونیک نیویورک منصوب شد. اندکی بعد، برونو والتر رهبر مهمان ارکستر فیلارمونیک نیویورک بیمار شد. و برنستاین بیستوپنج ساله بهجای او و بدون هیچ تمرینی با ارکستر و فقط با چند ساعت مطالعهٔ پارتیتورها بر سکوی رهبری قرار گرفت. این کنسرت موفق که از رادیو در سراسر ایالاتمتحد پخش میشد، در صفحهٔ اول نیویورک تایمز بهعنوان 'یک حادثهٔ هیجانانگیز در موسیقی' ستوده شد و سرآغاز فعالیت چشمگیر برنستاین در حرفهٔ موسیقی بود. | |
| |
برنستاین میگوید: 'دلم گواهی میدهد که هر کاری بنویسم، در هر زمینهای که باشد، در هر واقع به نوعی موسیقی تئاتر است' . |